چطور می‌شه دوستت نداشت؟ بسیار شنیده‌ام و تقریبا قبول دارم که هیچ چیز ثابت نمی‌مونه. حتی دوست داشتن. در جریان رونده رود باید رها بود. چسبیدن به جایی یعنی غرق شدن. ثابت نگه داشتن چیزی آشفته کردن خوده. همه این‌ها درست و همه وعده‌های تا ابد دوستت دارم پوچ. اما تو بگو به من که ذات عشق رهایی‌ست. رها چون پرنده‌ای آزاد.آنقدر گرم می‌چکد از نگاهت که چموشی خاموش می‌شود. تاریکی‌ها نور می‌شود. بوی صدق می‌دهی. هدیه‌ای که چون نسیم آیی و زمان را به شوخی می‌گیری. در خلسه خنکی حضورت، آه! لحظات ناب سرور در بی وزنی، عشق و شادی معنا می‌شوند و پیش از آن‌که به خود آیی نسیم راه دیگری گرفته‌است. رها چون نسیم.چون تو. چون درختان هزارساله هنوز سبز ایستاده‌ام در سکوت تا لحظه اینجایی تو، برسد. در شاخه‌هایم بوز تا موسیقی را خلق کنیم. تا رقص را بیافرینیم. چطور می‌توان دوستت نداشت؟ آنچنان دل می‌تپد در من که هر طلوع خورشید به سان معشوقه‌ای زیبا از درونم بالا می‌آید با قلبم قرین می‌شود و اشک تنها ثروت من است تا این لحظه را تفسیر کند تا به خودم بفهماند که چگونه، درونم، گاه طوفان است بر کرانه دریا! کنون که اینجایم پا سفت کرده بر خاکی که نمی‌شناسم و هنوز نه‌توی درونم سفت و خشک و تاریک نشده‌است در این لحظه در این مکان با تمام ذرات وجودم مهرت را به قلب دارم. من ثروت‌مند ترینم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فیتنس جواد گروه برنامه نویسی مزدا Lori wikichejoor گوجه ها گوجه میمیرند زندگی رویایی واتس لینک | لیست تمام گروه های واتساپ استان های ایران سایه های نور و....